اخوی ام تلاش می کرد افق دورتری را نشانم بدهد. بر من تاثیر می گذاشت. خیلی سختم بود، می گفتم: برای چه به مدرسه بروم؟ ول کن، انقلاب در معرض خطر است. می گفت: الان همه هستند، اگر نیاز باشد برای کمک می آیند. مرا سر کلاس فرستاد و گفت پنج شنبه و جمعه برای نگهبانی برو. از 15 فروردین 1358 مرا وادار کرد که کلاس کنکور بروم. سه چهار ماه وقت مرا با درس پر کرد و اجازه هیچ کاری به من نداد.
راوی: سرلشکر محمد باقری
منبع: ملاقات در فکه (زندگی نامه شهید حسن باقری) ، ص 52
درباره این سایت