جابر از امام باقر(علیهالسلام) نقل می کند که امیر مؤمنان (علیهالسلام) هنگام بازگشت از نهروان، در کوفه خطابه ای ایراد کرد؛ زمانی که شنید، معاویه او را دشنام می دهد و اصحاب او را به شهادت می رساند. آن حضرت پس از حمد خدا و درود بر رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: اگر آیه (وأما بنعمة ربّک فحدّث)[ضحی: 11] در کتاب خدا وجود نداشت، فضایل خود را برنمی شمردم.
آنگاه فرمود: ای مردم! خبرهایی به من رسیده و می دانم که اجلم نزدیک شده است. و من در میان شما وا می گذارم آنچه را که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در میان امت بر جای گذاشت و آن کتاب و عترت او است؛ «أیها الناس إنه بلغنی ما بلغنی وإنّی أری قد اقترب أجلی. وإنی تارک فیکم ما ترکه رسولاللّه(صلی الله علیه و آله و سلم): کتاب اللّه وعترتی». آنگاه در شمار فضایل خویش فرمود: من دروازه شهر علم و خزانه دار علم رسولخدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و وارث آن هستم؛ «أنا باب مدینة العلم وخازن علم رسولاللّه(صلی الله علیه و آله و سلم) و وارثه»[ بحارالأنوار، ج33، ص283].
امیر مؤمنان(علیهالسلام) در این خطابه برخی تعبیرهای رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) درباره خودش را در نظر داشت؛ پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به علی(علیهالسلام) فرمود: «أنا مدینة العلم وأنت یا علی بابها»[بحار الانوار، ج10، ص120]؛ من شهر علمم و تو ای علی دَرِ شهر علم پیامبر هستی.
رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در این کلام بلند، امیر مؤمنان(علیهالسلام) را دَرِ شهر علم رسالت معرفی کرد نه دربان و حاجب آن، و بین این دو تفاوت بسیار است؛ دربان هم حاجب است و هم محجوب؛ زیرا هم خود حق ورود به حرم ندارد و هم حق ندارد دیگری را به حرم راه بدهد. اما در دو چهره دارد؛ چهرهای به درون حرم و چهره ای به بیرون. پس در گرچه حاجب دیگران است، ولی خود محجوب نیست. راهیابی به شهر علم پیامبر، جز از راه علی و اولاد علی (علیهالسلام) میسور کسی نیست و اگر آنان کسی را راه ندادند و با آنان پیوند نداشت، به درون شهر راه ندارد.
منبع: شمیم ولایت، آیت الله جوادی آملی، صفحه 149 - 151
درباره این سایت