یادداشت های روزانه شهید عبدالله قابل:

سه شنبه 22 بهمن؛ شب را در سوله استراحت کریم و از صبح عراق آتش عجیبی می ریزد، شاید [دشمن] پاتک سنگینی کرده؛ ولی توپخانه ما هم هر دقیقه گلوله هایش را نثارشان می کند. ساعت 8 صبح، اخبار می گفت که تاکنون 100 اسیر را به پشت جبهه انتقال داده اند و  هنوز ما [جلو] نرفته ایم. منتظریم فرمان بدهند تا دمار از روزگار صدامیان درآوریم. راستی [برادرم] علی و محمد [علیان نژاد] در سوله قبلی هستند. گاهی می آیند و سری می زنند.

 

از صبح چندین مرتبه هواپیمای عراقی آمده و به حول و قوه الهی نتوانسته اند کاری بکنند. خدایا در این لحظات اخر از تمامی گناهان ما بگذر و رزمندگان ما را پیروز بگردان و عمر امام را به بلندای آفتاب بگردان. ساعت 36/8 دقیقه صبح 22 بهمن.

 

راستی الان به یاد 500 تومان پولی افتادم که از تیپ سید الشهدا گرفتم . بعد از عملیات عاشورای 3، بابت رفتن به مشهد به هر نفر 500 تومان پول دادند و من نیز گرفتم ولی موفق به رفتن به مشهد نشدم. 500 تومان را به دفتر پشتیبانی تیپ سید الشهدا برگردانید یا به جبهه بدهید. 500 تومان دیگر هم صدقه دهید این هزینه ها را از پول جبهه ام بردارید. 22/ 11 ساعت 50/8 دقیقه.

 دسته یک، ص 611 و 612


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

غذای های ناب، با فرمول بین المللی آبی فیروزه ایی همیار دوربین مدار بسته Kyle بهترین مدیر فروش املاک فناوری اطلاعات زیفا disney land پنجره دوجداره هشتمین بهشت صفحه شخصی من