علی محمودوند مسئول گروه تفحص لشکر بود، او در والفجر مقدماتی پنج روز داخل کانال کمیل در محاصره دشمن قرار داشت. علی خود را مدیون ابراهیم می دانست و می گفت: کسی غربت فکه را نمی داند، چقدر از بچه های مظلوم ما در این کانال هستند. خاک فکه بوی غربت کربلا می دهد.

یک روز در حین جستجو، پیکر شهیدی پیدا شد. در وسایل همراه او دفترچه یادداشتی قرار داشت که بعد از گذشت سال ها هنوز قابل خواندن بود. در آخرین صفحه این دفترچه نوشته بود:

«امروز روز پنجم است که در محاصره هستیم. آب و غذا را جیره بندی کرده ایم. شهدا در انتهای کانال کنار هم قرار دارند. دیگر شهدا تشنه نیستند. فدای لب تشنه ات ای پسر فاطمه».

بچه ها با خواندن این دفترچه خیلی منقلب شدند و باز هم به جستجوی خودشان ادامه دادند.

 سلام بر ابراهیم ص 223


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Laura مطالب آموزشی دکوراسیون و کاغذ دیواری Susan به عشق فیزیک پایگاه اشعار آئینی جعفر ابوالفتحی_ نِی جَف مرکز تخصصی کاردرمانی و گفتار درمانی دکتر صابر Chris ناجیان هم دردان مشترک معتادان گم نام بیت باز