مادر شهید اکبر مدنی:

در زمستان، در کوه های سرد کردستان خدمت می کرد، مدتی بود که نه تلفن زده بود و نه نامه فرستاده بود. آخر سر طاقت نیاوردیم و پدرش به کردستان رفت، تا خبری از اکبر بگیرد؛ یک جفت کفش کتانی هم برایش فرستادم تا در سنگر راحت باشد. وقتی از کردستان برگشت، بدنش پر از تاول و زخم بود؛ سالک داشت. به خاطر سردی هوا، رزمندگان غالبا در سگر مانده بودند و بهداشت آنها به خوبی رعایت نشده بود. اکبر، کفش کتانی را که برایش خریده بودیم، نپوشیده و به خانه آورد و گفت: مادر این را به مرکز کمک به جبهه برسان. دیگر رزمنده ها بیشتر از من به این احتیاج دارند.

 

منبع: دسته یک، صفحه 82


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

خونه ی سبز مطالب اموزشی سایت آموزش سئو سایت - سبک روزانه soldiership ارزش ویژه برند هر چی که بخوای یافا کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. دنیای سخن Kenneth