مقدمه
در باره هواپیمای اکراینی که در شرایط جنگی توسط نیروهای خودی ساقط شد (18 دی ماه 1398) مطالب زیاد ی، اجتماعی و فرهنگی بیان شده است، برخی از این مطالب قابل استفاده و برخی دیگر موج سواری تعدادی بود که از سپاه کینه به دل دارند، برخی نیز ناخواسته وارد این جریان شدند، سختی جریان هم برای افرادی که عزیزان خود را از دست داده بودند دشوار بود، هم برای مردم و هم برای عزیزان پدافند هوایی که بارها آرزوی مرگ می کردند: یَا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَکُنتُ نَسْیًا مَّنسِیًّا (سوره مریم: آیه 23) اى کاش پیش از این مرده بودم و یکسر فراموش شده بودم.
بی شک صدور حکم در باره این پرونده با توجه به پیچیدگی های خاص، به این سادگی میسر نیست، علاوه بر اینکه برای رعایت اصول امنیتی نظامی خیلی از مسائل نیز به صورت طبقه بندی شده در اختیار عموم قرار می گیرد و حق هم همان است که در برابر دشمن نمی توان پرده از همه جزئیات برداشت، اما با توجه به مباحثی که سردار حاجی زاده در تلویزیون فرمودند، در این نوشتار نکاتی – به صورت اولیه و فرضیه - مطرح می شود. حکم فقهی مسئله بر اساس این فرض مورد بررسی قرار می گیرد که این هواپیما بر اثر خطای انسانی نیروهای خودی ساقط شده است. (بنابراین اگر فرضیه جنگ الکترونیک و سایر موارد مشابه پیش آید حکم تغییر خواهد کرد).
قاعده فقهی احسان
در فقه قاعده ای مطرح است به نام «قاعده احسان» که علاوه بر روایات از آیه زیر استخراج شده است: «ما عَلَى الْمُحْسِنِینَ مِنْ سَبِیلٍ» (توبه: 91) بر افراد نیکوکار هیچ سبیلى نیست. (دلایل عقلی و اجماع فقها نیز از مبانی دیگر این قاعده محسوب می شوند).
منظور از این قاعده این است که هرگاه کسى به انگیزه خدمت و نیکوکارى به دیگران، موجب ورود خسارت به آنان شود، اقدامش مسئولیت آور نیست.
بررسی واژه هاى به کار رفته در آیه
- الْمُحْسِنِینَ . این کلمه جمع «محسن» است و چون جمع محلّى به الف و لام است، افاده عموم مى کند، یعنی همه نیکوکاران.
احسان به معناى انجام دادن عمل نیکو، اعم از قول یا فعل، نسبت به دیگرى است؛ خواه این عمل، رساندن مالى به دیگران باشد و یا ارائه خدمات نیکوى دیگر. احسان ممکن است از طریق دفع ضرر مالى یا معنوى از شخص دیگر نیز محقق شود.
- سبیل. کلمه سبیل در این آیه نکره اى در سیاق نفى است و از نظر ادب عرب، افاده عموم مى کند. یعنی «همه سبیل ها» و واژه سبیل در آیه به معنای حجت، حرج و مواخذه است.
پس مى توان گفت که آیه در مجموع بدین معناست: «هر چه مصداق سبیل است از کلیه افراد محسن منتفى است».
به عبارت دیگر، معناى آیه چنین است: محسن را به هیچ نحو نمى توان به سبب آنچه از عمل نیکوى او ناشى شده است، مؤاخذه کرد؛ یعنى هرگاه عملى از کسى سر بزند که موجب زیان به دیگرى شود و فاعل آن عمل قصد نیکوکارى داشته باشد، مسئولیتى بر عهده فاعل نیست و او را نمى توان مؤاخذه کرد. بنابراین در صورتى که عمل وارد آورنده زیان با قصد احسان همراه باشد، ضمان و مسئولیت از او برداشته شده، زیان دیده نمى تواند علیه او اقامه دعوى کند.
تاریخچه قاعده
در تاریخ فقه، در کتب شیخ طوسى و بعد از ایشان در کتب محقق حلى و به ویژه در قرن هشتم در کتب علامه حلى و شهیدین به این قاعده استناد شده است. بنابراین، اصل عمل به قاعده توسط فقها مسلم است.
چند مثال فقهی برای روشن شدن مفهوم قاعده از کتب فقهی:
الف: اگر قیم یا ولى کسی اقدام به انتقال کالاى متعلق به صغیر از طریق کشتى کند و به طور اتفاقى کشتى در دریا غرق شود، این عمل ضمان آور نیست؛ زیرا از روى احسان بوده و غرق، سرقت و امثال آن امور اتفاقى محسوب مى شود.
ب: هرگاه کسى ببیند لباس دیگرى آتش گرفته و براى حفظ جان و دفع ضرر جانى از او راهى جز پاره کردن لباسهاى او نیست و چنین کند، ضامن قیمت لباس نخواهد بود؛ زیرا پاره کننده لباس محسن است و در این عمل قصد دفع ضرر داشته است.
ج: هرگاه دکانى آتش بگیرد و خاموش کردن آتش و جلوگیرى از گسترش آن مستم خراب کردن قسمتى از دکان باشد، خراب کننده ضامن نیست؛ همچنان که اگر مردم اجناس مغازه را به منظور سالم ماندن از خطر با عجله از دکان بیرون بیاورند و در این بین، بخشى از کالاها تلف شود نیز اقدام کنندگان ضامن نخواهند بود.
د: اگر خانه اى که اموال بسیارى در آن است در مسیر سیل قرار گیرد و افرادى با قرار دادن برخى از کالاهاى داخل خانه مانع از ورود آب به خانه شوند و به این سبب بخشى از اموال تلف شود، اقدام کنندگان ضامن نخواهند بود.
اقدام هاى انسان دوستانه عمومى
آنچه تا حال گفته شد، مواردى بود که احسان شخص محسن راجع به همان شخصى بود که زیان دیده است؛ اما چنانچه اقدام شخص محسن، براى خدمت به شخص خاصى نباشد، بلکه منظور محسن مصلحت عامه باشد، به عقیده فقها این مورد هم مشمول قاعده احسان است. مثلا هرگاه کسى به منظور استفاده عموم و به مصلحت آنان چاهى در مسیر عبور عامه حفر کند و موجب خسارتى شود ضامن نیست و مورد مواخذه قرار نمی گیرد.
مطالعه بیشتر در باره قاعده فقهی احسان :
الف: محقق داماد، مصطفى، «قواعد فقه »، تهران، مرکز نشر علوم اسلامی، چاپ دوازدهم ، سال 1383، ج2، ص 295 – 308 (این لینک)
ب: موسوى بجنوردى، محمد، «قواعد فقهیه»، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی( ره)، چاپ سوم ، سال 1401 ق ، ج1، ص 31 – 43 (این لینک)
نتیجه نهایی:
با توجه به قاعده احسان، از آنجایی که قصد پدافند هوایی، محافظت از کشور بوده و محافظت از کشور امری پسندیده و نیک محسوب می شود، اشتباه غیر عمدی آنها مورد مواخذه قرار نمی گیرد.
بار دیگر خاطر نشان می گردد این نکته فقط با فرض خطای انسانی مورد بحث قرار گرفت و نافی تصمیم های جبرانی دولت و سایر مسئولان در باره مسافران هواپیما و اموال آنها نیست.
درباره این سایت