سه روز پس از بازداشت، یکی از افسران زندان آمد و گفت: فردا آزاد می شوید. از این خبر تعجب کردم و به خودم گفتم: شاید یکی از دوستان نزد فردی که با رژیم مرتبط است، برای آزادی من وساطت کرده است. در حالی که به این موضوع فکر می کردم، به قرآن تفال زدم و این آیه کریمه آمد: «فَلَا یَسْتَطِیعُونَ تَوْصِیَةً وَلَا إِلَى أَهْلِهِمْ یَرْجِعُونَ» [یس: 50؛ آنگاه نه توانایى وصیتى دارند و نه مى‏ توانند به سوى کسان خود برگردند].

روز بعد و روزهای بعد فرا رسید ولی من آزاد نشدم.

 

ایام این زندان گرچه به درازا نکشید؛ اما فوق العاده وحشتناک بود؛ زیرا این نخستین تجربه من بود؛ وانگهی این ایام با روزهایی هم زمانی داشت که کشور در یک گیرودار عظیم و کشمکش خونین به سر می برد. نهضت اسلامی و مبلغان مسلمان را از هر سو خطراتی احاطه کرده بود. رژیم بی رحمانه می تاخت و می کوبید.

خداوند خواست که پس از سختی و تنگی، گشایشی فراهم آید. ایام زندان، هشت نُه روزی به درازا کشید و پس از آن من و سایر بازداشتی های آنجا آزاد شدیم

 

منبع: «خون دلی که لعل شد» (خاطرات حضرت آیت الله العظمی سید علی ای (مد ظله العالی) از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی)، صفحه 95


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

شاد و موفق زندگی کن :) sahand1369 مشاوره حقوقی تلفنی،9099072835 وبلاگ فروشگاه کولر گازی اجنرال مطلب آهو بمبِ خنده لباس کیلویی رنگ سال چاپ کتاب تعمیرات لوازم خانگی | دیجی تال سرویس سرزمین آی تی