تا ظهر عاشورا در پاسگاه پلیس ماندم. نمی دانستم که بیرون بازداشتگاه چه می گذرد. بعدا مطلع شدم که اوضاع در سراسر ایران آبستن حوادث بزرگی است. چنان که بعدا آیت الله تهامی - که شخصیت برجسته ای در میان علمای بیرجند و فقیه و ادیب و خطیب شجاع بود - برایم تعریف کرد، در همان بیرجند نیز هنگام دستگیری من اوضاع انفجار آمیز بوده. آقای تهامی به من گفت: مردم آماده شده بودند برای آزاد کردن شما از بازداشتگاه، پاسگاه پلیس را محاصره کنند و با پلیس درگیر شوند. هیئت های عزاداری نیز برای این امر به من مراجعه می کردند.

 

ظاهرا مقامات هم متوجه این مطلب شده بودند و ترسیده بودند آن قیام های خروشان مردمی که در تهران و دیگر شهرهای ایران اتفاق افتاده، در بیرجند هم اتفاق بیفتد؛ برای همین در شورای تامین شهر، جلسه فوق العاده ای تشکیل داده بودند، این شورا صلاحیت صدور حکم تبعید را داشت، لذا حکمی مبنی بر تبعید من به مشهد (شهر خودم!) صادر کرد.

 

منبع: «خون دلی که لعل شد» (خاطرات حضرت آیت الله العظمی سید علی ای (مد ظله العالی) از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی)، صفحه 88

 

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

اموزش سیستم های اطلاعاتی و نرم افزارهای مالی و حسابداری گروه هنری شمیم یاس دکتر متخصص زنان خوب در کرج دانلود مقاله سیستم اعلام نتایج کانکس | مدرن کانکس Kimberly شرکت ساختمانی دشت آباد تبليغات اينترنتي