صبح زود به مقر ساواک منتقل شدم و تا عصر در آنجا ماندم. طی این مدت از من بازجویی شد که چند ساعت طول کشید. تعجب کردم وقتی دیدم که بازپرس از دوستان کودکی من است و من در بازی های کودکانه او و بردارش شرکت می کردم! پدر و برخی برادرانش از  علما و سادات بودند.

 

عصر بود که مرا به فرودگاه آوردند و به همراه دو مامور در هواپیما نشاندند. هواپیما به مقصدی که برای من نامعلوم بود پرواز کرد، بعدا متوجه شدم عازم تهران هستیم.

این نخستین سفر من با هواپیما بود. پیش از آن سوار هواپیما نشده بودم و اتفاقا اولین سفر من پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز برای ماموریتی به زاهدان بود. امام راحل طی حکمی - که در صحیفه امام آمده - مرا به بلوچستان فرستادند. آقای راشد یزدی هم که در سال 1357 با من در ایرانشهر - از شهرهای بلوچستان - تبعید بود، در این سفر همراهم بود.

 

از تهران با هواپیما عازم کرمان شدیم  و روز همه پرسی برای نظام جمهوری اسلامی (ده فروردین 1358هـ.ش./ اول جمادی الاول 1399هـ. ق) در کرمان بودیم و از آنجا به زاهدان رفتیم. در فرودگاه تعدادی از مشایخ منطقه به استقبال ما آمدند. در آنجا به آنها گفتم: من این فرودگاه را در نخستین سفر هوایی زندگی ام ترک کرده ام و اکنون  نیز در نخستین سفرم پس از پیروزی انقلاب، به همین فرودگاه قدم می گذارم.

 

منبع: «خون دلی که لعل شد» (خاطرات حضرت آیت الله العظمی سید علی ای (مد ظله العالی) از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی)، صفحه 111 و 112

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کمیته آموزش هیأت انجمن‌های ورزشی استان کرمان تيشرت و شلوارک لاغري هَمسا فروشگاه spentaz موضوع پایان نامه ارشد معماری فعالیت های روزانه آموزشی کلاس 9/3 تصاویر متحرک بهترین آموزشگاه آشپزی خدمات کامپیوتری و چاپ طراحی سایت